انتظار 118 | |||
تلخ و شور کودکم می گفت: ا و به جایِ تو، پاسخش چنین دادم: کعبه، با تمامیِ شأنش، و شرفی که دارد، از تلخ و شور دنیا، و بود و نبودش، و هستی، و نیستی اش، تنها و تنها، همین آب زمزم را داراست! و او می نوشید، اما از سخنم در شگفت بود! و از آن پس، هیچ خرده ای بر ما، و زندگانی مان نگرفت، حتی روزهایی که دائره فقر تنگتر می شد! مکن ز رزق شکایت که کعبه با آن قدر ----- ز تلخ و شور همین آب زمزمی دارد [ چهارشنبه 90/12/17 ] [ 11:56 عصر ] [ ایلیا موسوی ]
|
|||
[ طراحی : پرشین اسکین ] [ Weblog Themes By : Persian Skin ] |